تزيين بهشت به حسنين(ع)
عن عقبه بن عامر قال: قال رسول الله(ص): «لما استقر أهل الجنّه في الجنّه قالالجنّه: يا رب أليس وعدتني أن تزينني بركنين من أركانك؟ قال: ألم أزينك بالحسن و الحسين؟ قال: فماست الجنّه ميساً كما تميس العروس.» در نواي زندگي سوز از حسيناهل حق، حريتآموز از حسين قيام امام حسين عليه حكومت سلطنتي ـ استبداديِ يزيد بن معاوية بنابوسفيان، در سال 61 هجري و تأثير آن در جهان اسلام را مورخان و مقتل نويسان چونابي مخنف در مقتل الحسين، ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبيين، شيخ عباس قمي درنفس المهموم ، محمد باقر مجلسي در بحار الانوار، ابن طاوس در لهوف، سيد شرفالدين عاملي در مجالس المفاخره، شيخ مفيد در ارشاد، شيخ صدوق در امالي، ابو المؤيدخوارزمي در مقتل خوارزمي، ابن شهر آشوب در مناقب آل ابي طالب، عبدالله بحرانياصفهاني در مقاتل عوالم، ملاآقا دربندي در اكسير العبادات في الاسرار الشهادت، سيدعبد الرزاق مقرم در مقتل الحسين، اربلي در كشف الغمه، سيد محسن الامين در اعيانالشيعه، ابن اعثم كوفي در الفتوح، باقر شريف القريشي در حياة الامام الحسين بن علي،احمد ابن يعقوب در تاريخ يعقوبي، ابوحنيفه دينوري در اخبارالطوال، مسعودي در مروجالذهب، ابن اثير در الكامل في تاريخ، بلاذري در انساب و الاشراف، محمدابن جريرطبري در تاريخ الامم و الملوك، ابوعلي مسكويه الرازي در تجارب الامم، مولا حسينواعظ كاشفي سبزواري در روضة الشهداء و ابن خلدون در العبر و دهها نويسنده (مورخ) ومقتل نويس آوردهاند كه همه مسلمان هستند. كجائيد اي شهيدان خدايي؟ *** بلا جويان دشت كربلايي در آن بحريد كاين عالم كف اوستزماني بيش داريد آشنايي..در اين مقاله بر آن شديم كه نظرات انديشمندانِ غير مسلمان را در مورد امام حسين وعاشورا بيان كنيم. عيشها تان نوش بادا هر زمان اي عاشقانوز شما كان شكر باد اين جهان اي عاشقان *** نوش و جوش عاشقان تا عرش و تاكرسي رسيدبرگذشت از عرش و فرش اين كاروان اي عاشقان 5ـ رابرت وير امروز را به خون شهيدان نوشتهاندروز حسين، كشته تيغ ستم گر است *** روز علي سرآمد و روز حسين گشتروز پسر چو روز پدر حيرت آور است اين نيست كربلا كه بلا خيز شد چنيناين صحنة قيامت و صحراي محشر است 6ـ واشنگتن ـ ايرونيك اين مورخ آمريكايي، معتقد است كه امام حسين مسئول بود. او پيشوايي امتاسلام را به عهده داشت وامام جامعة خويش بود و امامِ نور را شايسته نبود كه خلافت امامِنار را بپذيرد . از اين رو فشارها وناراحتيها را تحمل نمود تا دين اسلام را از چنگال بنياميه نجات دهد. باز محرم شد و لواي ماتم بپاست ماتم سلطان عشق شهيد كرب و بلاست *** به عرض خلد برين فرقه كروبيانحلقة ماتم زده صاحب ماتم خداست 16ـ چارلز ديكنس به قتلگاه اندر، جلوة عشاق بين يكي جدا دست او، يكي سر از تن جداست *** حسين (ع) لب تشنه شد شهيد در راه حق به روز حشر و جزا هم خونبهاست 17ـ توماس ماساريك باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است *** باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين بي نفخ صور خاسته بر عرش اعظم است 18ـ جستيس آ. راسل اي قوم در اين عزا بگرييدبر كشته كربلا بگرييد *** دل خستة ماتم حسينيداي خسته دلان هلا بگرييد 19ـ كاپتين. هـ نيبلت. ج. پ.captain.H.nibletl.j.p
نظرات شما عزیزان:
عقبه فرزند عامر از رسول خدا(ص) روايت نموده كه آن حضرت فرمود: هنگامي كهبهشتيان در بهشت مأوا گيرند، بهشت در پيشگاه خداوند عرض ميكند: خداوندا مگروعده ندادي كه مرا به وسيله دو ركن از اركانت زينت دهي! خداوند در پاسخش ميفرمايد:آيا تو را به حسن و حسين زينت ندادم؟ سپس بهشت همانند عروس به خود مينازد وفخر ميكند.
اين حديث در كنز العمال، تاريخ بغداد و نيز در غير آنها وارد شده است. وهمچنين احاديثي به همين مضمون در اسد الغابه و ديگر كتب اهل سنّت وارد شدهاست.
سيماي امامحسين(ع) و عاشورا
در انديشةدانشوران غير مسلمان
عبدالصمد پورنظمي سيسي
السلام عليك يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك، عليك مني سلاماللهابداً ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعلهاللهآخر العهد مني لزيارتكم، السلام عليالحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين.
سلام بر تو يا حسين، سلام بر تو و بر ارواح پاكي كه در راه تو فدا شدند، بر جمع شما(اصحاب و يارانت) تا ابد درود الهي باد.
هر كه پيمان با هو الموجود بستگردنش از بند هر معبود رست
الله الله باي بسم الله پدرمعني ذبح عظيم آمد پسر
خاست آن سر جلوة خير الاممچون سحاب قبله باران در قدم
بر زمين كربلا باريد و رفتلاله در ويرانهها كاريد و رفت
تاقيامت قطع استبداد كردموج خون او چمن ايجاد كرد
بهر حق در خاك و خون گرديده استپس بناي لااله گرديده است
خون او تفسير اين اسرار كردملت خوابيده را بيدار كرد
رمز قرآن از حسين آموختيمزآتش او شعلهها اندوختيم
اي صبا اي پيك دور افتادگي اشك ما بر خاك پاك او رسان
تأثير قيام سرور آزادگان جهان به قدري ژرف و گسترده است كه گذشت زمان نهتنها آن را به بايگاني تاريخ نسپرده، بلكه با گذشت زمان، نويسندگان، وپويندگان راهحقيقت بيشتر به عظمت آن پي برده و تأثير آن قيام را حتي در خارج از جهان اسلام موردتوجه قرار دادهاند . از شگفتيهاي قيام حضرت حسين (ع) كه هر چقدر از سال 61هجري قمري ، سال قيام امام بيشتر فاصله ميگيريم، مردم از هر عقيده و مسلك بيشتربه ابعاد عظمت و تأثير قيام پي ميبرند و بر دوستداران امام و اهل بيت : اضافهميگردد و از جان و دل ميگويند.
كجائيد اي سبك روحان عاشق؟ *** پرندهتر زمرغان هوايي
كجائيد اي زجان و جا رهيده؟ *** كسي مر عقل را گويد «كجايي»؟
كجائيد اي در زندان شكسته؟ *** بداده وامداران را رهايي
كجائيد اي در مخزن گشاده؟ *** كجائيد از نواي بينوايي؟
خوشتر آن باشد كه سرّ دلبرانگفته آيد در حديث ديگران
1ـ مهاتما گاندي
گاندي معمارِ استقلال هند و رهبر ملي مردم اين كشور، براي آزادي هندوستان ازسلطة انگليس، هستة مركزي قوي يك تشكيلات سياسي را پايه ريزي نمود و حزبكنگره را رهبري نمود و با تمرد از قوانين، عدم تقبل پستهاي دولتي، عدم همكاري بامأموران انگليسي و تحريم اجناس بريتانيايي، يعني با اصل «مقاومت منفي» باسلطةانگليس مبارزه نمود و روح آزادي و بازگشت به هويت و سنتهاي اصيل هندي را احياءكرد. در آخرين بار كه دولت انگليس در سال 1942 ميلادي او را بازداشت كرده گانديهنگام توقيف، فرياد «يا مرگ يا استقلال» را سر داد.
وقتي حر به امام حسين گفت: اگر جنگ كني كشته خواهي شد.
امام فرمود: مرا از مرگ ميترساني؟ كه برادر اويسي ما گفته است: من حتماًميرومو جوانمرد را از مرگ، ننگ و عاري نيست. اگر عملش براي حق باشد... و با بذل جان خودبا مردمان ونيكوكار مواسات كند و از مردم مطرود و ملعون جدا شود... اين خواري براي توبس است كه زنده بماني و مورد ظلم و تجاوز قرارگيري و نتواني از حق خود دفاع كني،چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احياي حق سبك و راحت است . مرگ در راه حق
وعزت، زندگاني جاويد است و زندگاني با ذلت، حياتي جزء مرگ نيست... . مرحبا و آفرينبه كشته شدن در راه خدا و ليكن شما توانايي به نابودي مجد و عظمت مرا نداريد ، پس دراين صورت مرا باكي از مرگ نيست «موت في عز خير من حياة في ذل»
گاندي در تفحص زندگاني امام حسين و علت جاودانگي و پايداري آن به يكمسأله مهم رسيده و همانا درسي از سرور آزادگان اخذ نموده و آن را براي استقلال هند بهكار بسته است، يعني او به پيروي از امام، به مردم هند كه طرفدار استقلال هند بودنداعلام نمود مرگ را به بازي و مسخره بگيريد و نترسيد.
«من براي مردم هند چيز تازه نياوردم ، فقط نتيجهاي را كه از مطالب و تحقيقاتمدربارة تاريخ زندگي قهرمان كربلا به دست آورده بودم ، ارمغان ملت هند كردم. اگربخواهيم هند را نجات دهيم واجب است همان راهي را بپيماييم كه حسين بن عليپيمود... .»
2ـ پورشو تاملاس توندون (هندو)
تاملاس كه زماني رئيس كنگرة ملي هندوستان بود، معتقد است كه با بزرگداشتقيام و خاطرة شهيدان كربلا هميشه روح معنويت، آزاد زيستي، بزرگواري، فداكاري وايثاردر جامعه خواهد جوشيد و جامعه از فقر فرهنگي به غناي فرهنگي و اعتلا خواهد رسيد وهميشه سرزنده و در مسير حيات معقول پيش خواهد رفت.
زيرا در ياد بودها، بزرگداشتها، روح حماسي، آزادي خواهي، جوانمردي، ايثار، حقخواهي، هويت مذهبي و ملي، تقويت خواهد شد.
«من اهميت بر پاداشتن اين خاطرة بزرگ تاريخي را ميدانم. اين فداكاريهايعالي از قبيل شهادت امام حسين، سطح فكر بشريت را ارتقا بخشيده است و خاطرة آنشايسته است هميشه باقي بماند و يادآوري شود.»
حسين مظهر آزادگي و آزادي استخوشا كسي كه چنين مرام و آئين است
نه ظلم كن به كسي ني به زير ظلم بروكه اين مرام حسين است و منطق دين«خوشدل تهراني»
3ـ جواهر لعل نهرو
شهادت امام حسين و خانوادهاش را فاجعهاي ذكر كرده است كه هر سال در ماهمحرم از طرف مسلمانان و مخصوصاًشيعيان تجديد ميگردد و به خاطر آن سوگواري برپاميشود.
اين رفته سر به نيزة اعداء حسين توستاين مانده بر زمين، تن تنها، حسين توست
«صباحي بيدگلي»
4ـ ساور جيني نايد
اين شاعر هندي، عزاداري عزادارانِ حسيني را هر سال موجب زنده نگهداشتنواقعة جانسوز كربلا ميداند و قيام حسيني را استوار نمودن دين بزرگ حضرت محمد (ص)ذكر ميكند كه امام حسين عشق نهايي خود را به خدا با شهادتش ثابت نمود.
«شب شهادت حسين مريدانش با پيراهنهاي سياه، و پاي برهنه، با چشماناشكبار به ياد واقعة جانسوز... داستان كهن مكرر و دردناك را بيان مينمايند كه مريدانتسراپا اندوه ميگويند: حسين...اي حسين. چرا هزاران هزار دوست تو اين طور اشكميريزند؟ اي مقدس عالي مقام، آيا اينها براي فداكاري بي نظير تو نيست؟ زيرا كهپرچم دين بزرگ پيامبر (محمد (ص)) را برافراشتي و در مقابل شگفتي جهانيان، عشقعجيب خود را به خدا ثابت نمودي.»
در مورد واقعة جانسوز كربلا، امام حسين مكرر آنچه راكه پيامبر (ص) و علي (ع) وامام حسن (ع) گفته بودند ميدانست. در مسافرتي كه پيامبر داشت، وقتي پيامبر به كربلارسيد، فرمود:
«جبرئيل مرا خبر ميدهد از زميني كه كنار فرات واقع است و آن را كربلاميگويند... و من اكنون قتلگاه و محل قبر او را مي بينم».
حتي امام حسن (ع) به امام حسين (ع) فرموده بود كه «لا يوم كيومك يااباعبدالله» هيچ روزي مانند روز تو (عاشورا) نخواهد بود.
گر كسي پرسيد كيانيد اي سراندازان شماهين بگوييدش كه جان جان جان اي عاشقان *** ما رميت اذ رميت از شكارستان غيب ميجهاند تيرهاي بي كمان اي عاشقان
رابرت وير با شش محقق ديگر كتاب جهان مذهبي را در دو جلد نگاشتهاند. دراين كتاب شهادت امام حسين (ع) حادثة غمانگيز صدر اسلام آمده است و علت آن راعدم پذيرفتن يزيد به عنوان رهبر جهان اسلام از طرف امام حسين (ع) ثبت كردهاند.عدم بيعت امام حسين با يزيد موجب شد كه يزيد براي خاموش نمودن هر نوع اعتراض ومخالفتي نيروهاي خويش را اعزام نمايد كه نتايج زير حاصل شد:
1ـ امام حسين و كليه اعضاي خانواده و تني از يارانش در محلي به نام كربلا درعراق قتل عام شدند؛
2ـ جامعة اسلامي با شوك مواجه شد؛
3ـ مخالفت با بني اميه تشديد شد؛
4ـ پس از شهادت امام حسين (ع) حمايت از ائمه (ع) تشديد شد.
يزيد كسي بود كه رغبت فراوان به خوش گذراني و شكار و شراب و زن و شعرداشت. حاصل حكومت او در مدت سه و نيم سال اين بود كه در سال اول حسين بنعلي(ع) را به قتل رساند، در سال دوم مدينه را سه روز تمام چپاول كرد و به دست يغماسپرد و در سال سوم كعبه را مورد تاخت و تاز قرار داد. واقعة جانگداز عاشورا چنان ناگوار وهولناك است كه مورخاني نظير محمد بن علي بن طباطبا معروف به ابن طقطقي ، آن را
مشهورترين مصيبتها دانسته و از شدت غم و اندوه نتوانسته است در اين مورد بيشترحوادث را مورد بررسي قرار دهد.
«كشته شدن حسين سرگذشتي است كه به علت ناگواري و هولناكي آن دوستندارم سخن را دربارهاش طولاني كنم، زيرا در اسلام كاري زشتتر از آن به وقوع نپيوستهاست. اگر چه كشته شدن اميرالمؤمنين (ع) مصيبت بسيار بزرگي به شمار ميآمد، ليكنسرگذشت حسين (ع) چندان كشتار فجيع و مثله و اسارت در بر داشت كه از شنيدن آنبدن انسان به لرزه ميافتد... زيرا كه از مشهورترين مصيبتها است...».
ايرونيك روح اين قيام را جاودانه و فناناپذير و نمونه شجاعت دانسته و نوشتهاست، «براي امام حسين ممكن بود كه زندگاني خود را با تسليم شدن به ارادة يزيد نجاتبخشد، ليكن مسئوليت پيشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نميداد كه او يزيد را به عنوانخليفه بشناسد. او به زودي خود را براي قبول هر ناراحتي و فشار به منظور رها ساختناسلام از چنگال بني اميه آماده ساخت در زير آفتاب سوزان خشك و در روي ريگهايتفتيده عربستان روح حسين فناناپذير برپاست. اي پهلوان و اي نمونة شجاعت و ايشهسوار من حسين.»
7ـ ماربين آلماني
ماربين حضرت حسين (ع) را شخصيت سياسي، مذهبي استثنائي در چهاردهقرن اخير دانسته، و علت جاودانگي قيام حسين را مبارزه با ظلم و ستم و جور بني اميه، كهغاصب حكومت بودند، ذكر كرده است. ماربين با تجزيه و تحليل قيام عاشورا، ريشةنهضتهاي عظيم اسلامي را تا امروز در شهادت امام حسين و ياران با وفاي او دانستهاست كه تن به بيعت با يزيد را نه تنها نپذيرفتند كه زندگي در حكومت يزيد را ذلت وخواري ميدانستند و از اين رو براي رسيدن به مقصود عاليشان، خود گذشتگي و شهادترا انتخاب كردند.
«...حسين تنها كسي است كه در چهارده قرن پيش در برابر حكومت جور و ظلم قدعلم كرد...او اول شخص سياسيتمداري بود كه تا به امروز احدي چنين سياست مؤثرياختيار ننموده است حسين (ع) به شعار هميشگي خود ميگفت من در راه حق حقيقتكشته ميشوم و دست بنا حق نخواهم داد...حسين (ع) ديد حركات بني اميه كه سلطنتمطلقه داشتند و دستورات اسلام را پايمال ميكردند نزديك است پايههاي استوار ومستحكم اسلام را در هم ريزد و اگر بيش از اين مسامحه كند نام و نشاني از اسلام ومسلماني باقي نخواهد ماند تصميم گرفت در برابر حكومت جور و ظلم قد علم كند... اينسرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنيا نشان داد كه ظلم و بيداد و ستمگري پايدار نيست وبناي ستم هر جند ظاهراًعظيم و استوار باشد در برابر حق و حقيقت چون پركاهي بر بادخواهد رفت، مشروط بر اينكه مردمي حق طلب و حق پرست براي احياي حقيقت قيامكنند و با مبارزة فداكارانه خود دست از جان بشويند و بطلان ظلم و جور و حقانيت دين واخلاق را با خون خود بر صفحه تاريخ گيتي ثبت كنند... .
حسين (ع) با قرباني كردن عزيزترين افراد خود و با اثبات مظلوميت و حقانيتخود به دنيا درس فداكاري و جانبازي آموخت و نام اسلام و اسلاميان را در تاريخ ثبت و درعالم بلند آوازه ساخت. اگر چنين حادثة جانگدازي پيش نيامده بود قطعاًاسلام واسلاميان محو و نابود ميگرديدند... .
حسين به يارانش گفت: من ننگ دارم كه پسر معاويه شراب ميخورد و اشعارهوس آلود ميسازد...من بايد قيام كنم اگر شما از اين راه پر خطر ميترسيدفوراًبرگرديد...ولي يارانش كشته شدن و فداكاري را بر زندگي ترجيح دادند...
هدف و ايده آل حسين، جلوگيري از ظلم و ستم بود و اين همه قوت قلب و از خودگذشتگي را در راه مقصود عالي خويش به خرج داده است حتي در آخرين دقايق زندگي
طفل شيرخوار خود را قرباني حق و حقانيت نمود و با اين عمل انديشه فلاسفه و بزرگانعالم را متحير ساخت... حسين (ع) مدتها بود كه خود را آمادة پيكار كرد و در انتظار چنينروزي دقيقه شماري ميكرد و ميدانست كه زنده ماندن نام جاويدان اسلام و قرآنمستلزم اين است كه او را شهيد كنند... با شهادت حسين، زن و فرزندان او را اسير كردند وآن وقايع دردانگيز پيش آمد يك مرتبه قبايح و فجايع اعمال بني اميه ظاهر شد و يكمرتبه جنبش و نهضت عظيمي در مسلمانان پيدا و عليه سلطنت يزيد و آل اميه قيامكردند و آنها را ظالم و غاصب ناميدند... نهضتهاي عظيم اسلامي شروع شد و دنباله آنتا به امروز امتداد يافت روز به روز واقعة بزرگ كربلا اهميت و درخشندگي بيشتري يافتدر كمتر از يك قرن سلطنت بني اميه منهدم شد و اگر در متن كتب تاريخي نامي از اينقوم ذكر شده و تعقيب آن هزاران نفرين و ناسزا هم نوشته شده... .»
السلام عليك يا ابا عبدالله و لعن الله امة قتلتكم و لعن الله الممهدين لهمبالتمكين من قتالكم...
سلام بر حسين ولعنت خدا بر مردمي كه شما را كشتند و بر مردمي كه وسايلجنگ با شما را فراهم نمودند... .
8- ژنرال سرپرسي سايكس
اوضاع كوفه را در زماني كه حضرت امام حسين عازم كوفه بود و مسافري از كوفه بهمكه ميرفت، به امام گفت:
دلهاي مردم كوفه با تو هستند اما شمشيرهاي آنها برخلاف تو.
سرپرسي به مذاكرات طولاني حسين (ع) با عمر بن سعد توجه نموده و نتيجة آنرا چنان اعلام ميكند كه امام حسين حاضر به تسليم نشد و شجاعت بي نظير بوجود آورد.
«ياران حسيني حاضر شدند كه براي دفاع از خود تا آخرين دقيقه حيات با دشمنجنگ كنند. در حقيقت شجاعت و دلاوري كه اين عدة قليل از خود نشان دادند، بهدرجهاي بوده كه در تمام اين قرون متمادي هر كس آن را شنيد، بي اختيار زبان بهتحسين و آفرين گشود».
صاحب اخبار الطوال كسي را كه اوضاع كوفه را به امام حسين توضيح داد و گفتهاست كه آنان دلهايشان با تو و شمشيرهايشان بر ضد تو بود. همانا همام بن غالبمعروف به فرزدق ثبت كرده است كه در منطقة «صفاح» با امام ديدار كرد.
9 - ادوارد براون مستشرق انگليسي
او در مورد مصيبت بزرگ كربلا ميگويد: «آيا قلبي پيدا ميشود كه وقتي دربارةكربلا سخني به گوش ميرسد ، مالا مال حزن و اندوه نگردد؟ حتي غير مسلمانان همنميتوانند پاكي روحي را كه اين جنگ اسلامي در برداشت انكار كنند.»
روز كربلا در دل دوستداران علي و پيروان تشيع، شعلة تازه و فروزانتريبرافروخت و ريخته شدن خون نوادة پيغمبر با وحشيانهترين نوع و هزاران شكنجه وعذاب، خشم و نفرت زايد الوصفي درميان پيروان امام پديد آورد كه در مصيبت كربلادلها سخت به درد آمد و از همان وقت اين روح شهادت و فداكاري و حقير شمردن مرگبه فعاليت شيعيان قدرت دائم التزايدي بخشيد... .
اين زمين پر بلا را نام، دشت كربلاستاي دل بي درد، آه آسمان سوزت كجاست
اين فضا دارد هنوز از آه مظلومان اثرگر زدود آه ما عالم سيه گردد رواست«محتشم كاشاني»
10ـ توماس كارلايل مورخ انگليسي
كارليل (كارلايل) درمورد ايمان استوار و اعتقاد راسخ قهرمان كربلا ميگويد:
«بهترين درسي كه از تراژدي كربلا ميگيريم اين است كه حسين و يارانش ايماناستوار به خدا داشتهاند آنها با عمل خود روشن كردند كه تقوي و برتري عددي در جاييكه حق با باطل روبرو ميگردد اهميتي ندارد پيروزي حسين با وجود اقليتي كه داشتباعث حيرت و شگفتي من است».
مغلوب شد به ظاهر و غالب به خصم گشتبايد زيان و سود در آخر حساب كرد
شريفي
11ـ جرجي زيدان
جرج زيدان در مورد امام حسين كتاب فاجعة كربلا را تأليف نموده است. زيدان دراين كتاب با مراجعه به كتب معتبر و موثق، مختصري از تاريخ صدر اسلام و حوادثعاشورا را تا ورود اسيران كربلا به شام آورده است كه دراين جا به حضور اسيران در برابريزيد اشاره ميگردد:
«... منظرة سر بريدة حسين (ع) همه را متأثر و محزون ساخت...وقتي چشمانيزيد بر سر بريده افتاد سر تا پا بلرزيد و دانست چه عمل بزرگ و فجيعي را مرتكب شدهاست...»
عجيب است كه يزيد به حضرت زينب3 گفت: پدر و برادرت (علي و حسين) ازدين خارج شدند.
زينب گفت: تو و پدر و جدت به دين خدا و دين پدر و برادر و جدم داخل شديد.
مضمون نامة عبيدالله بن زياد به عمربن سعد كه شمر فرستاد، چنين است:
«من ترا به طرف حسين نفرستادم كه با او به ملايمت و خوشي رفتار كني و به اوامان دهي... اگر تسليم شدند پيش من بفرست وگرنه با آنها بجنگ و همگي را به قتلبرسان، زيرا مستحق كشته شدن ميباشند...اسبها را از روي نعش آنها بگذرانند اگراوامر ما را اجرا كني پاداشي خوبي به تو خواهم داد و گرنه از كار كنارهگيري كن، شمر بنذي الجوشن فرماندهي كل را به عهده خواهد گرفت...»
سرني در نينوا ميماند اگر زينب نبودكربلا در كربلا ميماند اگر زينب نبود
در عبور از بستر تاريخ، ز سيل انقلابپشت كوه فتنهها ميماند، اگر زينب نبود«قادر طهماسبي»
12ـ نيكلسون
نيكلسون ميگويد: «بني اميه طغيانگر بودند و قوانين اسلامي را ناديده انگاشتند.مسلمين را خوار نمودند وصاحبان اصلي حكومت راكشتند. بنابراين، تاريخ از روي انصافحكم ميكند كه خون حسين (ع) به گردن بني اميه است.»
نيكلسون در جايي ديگر حادثة كربلا را موجب اتحاد ميداند و تأثير آن را در ايرانذكر ميكند.
«حادثه كربلا ماية پشيماني و تأسف امويان شد زيرا اين واقعه شيعيان را متحدكرد و براي انتقام حسين هم صدا شدند و صداي آنها در همه جا و مخصوصاً نزد ايرانيانكه ميخواستند از نفوذ عرب آزاد شوند ، انعكاس يافت.»
پرچم دين چون به جا ماند از فداكاري او تا قيامت پرچشمش را دست حق بر پا كند
ابتدا قانون آزادي نويسد در جهانبعد از آن با خود هفتاد و دو تن امضاءكند
«آستانه پرست»
13 ـ فرانسيسكو ـ گابريلي
استاد دانشگاه رم معتقد است كه قيام حسين موجب گسترش شيعه در ايران،عراق و آفريقا شد و امام جزييات حوادث عاشورا را ميدانست:
«حسين (ع) در حال عادي از سرنوشت خود اطلاع نداشت اما همين كه در صددميآمد به سرنوشت خود فكر كند تمام وقايع سرزمين كربلا را نه فقط بطور كلي بلكه بهطور جزيي ميديد...انعقاد مجالس تذكر براي حسين (ع) از طرف شيعيان در قرن چهارمهجري متداول شد در اين قرن طوري مذهب شيعه وسعت بهم رسانيد كه نه فقط درايران و عراق توسعه يافت بلكه تا آفريقاي شرقي هم رفت و ايرانياني كه از ايران بهآفريقاي شرقي مهاجرت كردند آن مذهب را با خود بردند و مساجدي در سرزمين سوماليو كنيا ساخته شد... مذهب شيعه دوازده امامي در قرن چهارم تا قاره آفريقا و تا ماداگاسكاررفت... .»
گابريلي، سلطه آل بويه و توسعه شيعه را نتيجه تبليغات و بزرگداشت روز دهممحرم سال (61) عاشورا ذكر نموده است.
14- گيبون
گيبون مورخ انگليسي معتقد است اگر كسي حسين را نشناسد اما حوادث عاشورا رامطالعه كند، هر چند سنگدل هم باشد يك نوع محبت و مهرباني در دلش به حسين (ع)احساس خواهد كرد.
«با آنكه مدتي از واقعة كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نيستيم، معذلك مشقّات و مشكلاتي را كه حضرت حسين (ع) تحمل نموده ، احساسات سنگدلترين خواننده را بر ميانگيزد . چندان كه يك نوع عطوفت و مهرباني نسبت به آنحضرت در خود مييابد.»
15- سرويليام موير
موير مينويسد: «فاجعه كربلا نه تنها مقدرات خلافت، بلكه مقدرات ممالكاسلامي را تعيين كرد. كيست كه آن عزاداري پرشور و هيجان را ببيند و بداند كه هر سالمسلمين كليه كشورهاي جهان چگونه از شام تا بامداد به سينه (عزاداري) ميكوبند و باآهنگ موزون و محزون خود بي آنكه خسته شوند، مجنون وار فرياد ميزنند: حسين،حسين، حسين، و حربة برنده و شمشير دو دمي را كه سلسله بني اميه بدست دشمنان خودداده است ، تشخيص ندهد.»
اين نويسندة انگليسي در قيام عاشورا هيچ گونه خواست مادي را دخيل ندانسته وفداكاري آن روز را صرفاًبراي اسلام دانسته است.
«اگر منظور حسين (ع) جنگ در راه خواستههاي دنيايي خود بود، من نميفهممچرا خواهران و كودكانش را همراه خود برد؟ پس عقل چنين حكم ميكند كه او به خاطراسلام فداكاري خويش را انجام داد.»
توماس ماساريك مصيبتهاي امام حسين (ع) را با حضرت عيسي (ع) مقايسهنموده، مينويسد:
«مصائب مسيح نسبت به مصائب حسين (ع) مانند پركاهي است در برابر كوهيبزرگ».
جستيس شاعر انگليسي به بي ادبي سپاه ستم پيشه يزيد اشاره ميكند و منظرةغمانگيز آن را چنين مينويسد:
«...آنها دهان مبارك امام را با شلاقهاي خود نواختند. اي دهاني كه من بارهامهبط ملائكه و هنگام طفوليت فروهشته بر لب پيامبر ديدهام، اي بدني كه زير پايستوران خوار شدي. اين همان بدن پاكي است كه بينندگان را مسحور ميكرد. خوني كه ازرگهاي مباركت ريخته و خشك شده، معجوني آسماني است كه تا كنون هيچ سم اسبيبا چنين رنگ الهي رنگ نشده است. اي زمين برهنه و باير كربلا كه در روي تو نه علفياست و نه چمني ، براي ابد آهنگ حزن و آه بر تو پوشيده باد چون كه در سرزمين تو بدنپارة مقدس پسر فاطمه 8 افتاده است كه روح خويش را به خدا تقديم نمود.»
تا روح كه متصل به جسم استاز تن نشود جدا بگرييد *** بر جور و جفاي آن جماعت يك دم ز سر صفا بگرييد
نيبلت، به آخرين شب حيات بابركت امام در كربلا اشاره مينمايد كه امام حوادثروز عاشورا را به يارانش توضيح داد و فرمود كساني كه با حسين بمانند جز به مرگنينديشند. از اين رو از همه خواست كه در تاريكي امام را ترك نمايند.
«آن شب هنگامي كه آتش اردوها در اطراف او در بيابان شعله ميزد، امامپيروانش را جمع كرد و در يك سخنراني طولاني و قلب نواز گفت: كساني كه با من بمانندفردا شهيد خواهند شد. سپس عمل بسيار زيبايي انجام داد كه نشانة آگاهي كامل او ازضعف بشري و قدرت روح فداكاري وي و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود... به پيروانخود گفت كه هركس جرئت و قوت ايستادگي و شهادت را در خود نميبيند در تاريكي بهطور ناشناس و بدون خجلت برود. صبح روز عاشورا كه ابرهاي ارغواني در آسمان شرقجمع ميشد هفتاد و يك نفر با ايمان دور امام را گرفتند و همگي آمادة مرگ و شهادتبودند».
يكي از مقتل نويسان شب عاشورا را چنين نقل مينمايد:
«حسين بن علي يارانش را جمع كرد و پس از حمد و ثناي خدا گفت: خدايا تو راميستايم كه ما را به وسيله نبوت گرامي داشتي به ما قرآن آموختي در دين بصيرتمانعنايت كردي... من هيچ كس را شايسته و بهتر از ياران خود و هيچ خانداني را صادقتر
ومتحدتر از خاندانم نديدهام. خداوند از جانب من بهترين پاداش به شما بدهد... بدانيدكه من همه شما را آزاد كرده و بيعت خود را از شما برداشتم، تاريكي شب پوشش مناسبياست كه سواره شده و برويد...زيرا اينان مرا خواسته و اگر به من دست يابند ديگران رادنبال نميكنند... جوابي كه شنيده شد سوگند به خدا چنين نميكنيم، بلكه جان و مال وخانوادة خود را فدايت كرده و همراه تو ميجنگيم تا به خواسته ات برسيم خداوند زندگيبدون تو را زش